مو چند کارکرد دارد. عایقبندی گرمایی در برابر سرما و در برخی گونهها در برابر گرما از کارکردهای آن است.
در انسان بهخاطر روند تکامل، موی بدن کمپُشت شده و کارکرد عایقبندی خود را از دست داده. موی سر هنوز این کارکرد را به همراه کارکردزیباشناختی خود دارد.
سیخ شدن موهای بدن بازماندهای است از دورانی که انسان پُرمو برای افزایش عایقبندی موها را به سوی هم میکشید.
پژوهشها نشان میدهد که نوع بشر، ۳٫۳ میلیون سال پیش موهایی که بیشتر بدن را میپوشاندند از دست داد
همه مساحت پوست سر تقریباً ۵۰۰ سانتیمتر مربع میباشد، که دارای حدود ۲۰۰ تار مو در سانتیمتر است؛ ولی واحد شمارش موی سر گرافت است نه تار مو. هر گرافت از چند تار مو تشکیل شده که از ریشه به هم ارتباط دارند.
پزشکی یک دانش کاربردی است، هدف آن حفظ و ارتقاء تندرستی، درمان بیماریها و بازتوانی آسیبدیدگان است.
این منظور با شناخت بیماریها، تشخیص، درمان و جلوگیری از بروز آنها به انجام میرسد.
دانش پزشکی بر روی طیف وسیعی از رشتهها شامل از فیزیکو زیستشناسی تا علوم اجتماعی، مهندسی و علوم انسانی بنا شدهاست
مروزه هدف دانش پزشکی استفاده از فناوریهای دانشمبنا و استدلال قیاسی برای رسیدن به راهحل مشکلات بالینی است.
اکتشافات در باب ماهیت ژنها و سلولها دریچهای برای تعریف فیزیولوژی بر مبنای سیستمهای مولکولی فراهم کردهاست.
این بصیرت فیزیولوژیکی راه را برای درک بهتر فرایندهای پیچیده بیماریها و رویکردهای نو درمانی فراهم کردهاست
لاش بشر برای درمان بیماریها و آسیبها از دوران پیش از باستان وجود داشتهاست و در دوران باستان نیز در کنار مذهب و گاه به عنوان بخشی از آن وجود داشتهاست.
در یونان باستان پزشکانی چون بقراط پزشکی را به عنوان دانش و فنی مجزا مطرح کردند و بنیانگذاران راهی بودند که بعدها توسط پزشکانی همچون ابنسینا و رازی طی شد.
در رنسانس با بهرهگیری از روش علمی پزشکی پیشرفتهای قابل توجهی کرد. از قرن ۱۹ آنچه به عنوان پزشکی مدرن شناخته میشود بنیان گذاشته شد.
اواخر قرن بیستم و دوران معاصر دانش ژنتیک رویکرد نسبت به درمان و بیماریها را دچار تحولی جدی کرد بهطوریکهژنتیک پزشکی را دارای نقشی متحولکننده برای پزشکی از درمان محور بودن به حفظ سلامتی دانستهاند.
اهمیت سلامتی در بهرهوری اجتماع و کیفیت زندگی منجر به تأسیس موسسات و قوانین شدهاست تا مسایلی همچون تحصیل و مجوزدهی به پزشکان تا نحوه استفاده از بودجههای درمانی در کشورها قانونمند و تنظیم شوند؛
لذا سازمانهای پزشکی در کشورهای مختلف برای سازمان دهی و قانونمندسازی فعالیتهای پزشکی تأسیس شدهاند.
در حرفه پزشکی، پزشکان با استفاده از قضاوت بالینی، بیمار را جهت تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماری ارزیابی میکنند. در عملکرد بالینی معمولاً مراحل شرح حال، معاینه فیزیکی، تهیه فهرست مشکلات، مشخص کردن تشخیصهای افتراقی، بررسیها (شاملآزمایش و تصویربرداری و …)، رسیدن به تشخیص و در آخر درمان انجام میشود.
امروزه پیشرفتهای روزمره علم و گسترش قابل توجه دامنه دانش پزشکی و شناخت بشر از بیماریها منجر به تخصصی شدن پزشکی و تقسیم آن به رشتههای مختلف شدهاست.
با این حال کماکان ارائه خدمات پزشکی در بیشتر جوامع از سطح مراقبتهای اولیه بهداشتی، با تمرکز روی عملکرد پزشکان عمومی و پزشکان خانواده شروع میشود و بسته به نیاز در سیستم ارجاع بیماران به سطوح دوم و سوم که خدمات پزشکی تخصصیتر را ارائه میدهند ارجاع میشوند.
دست شامل این استخوانها میباشد: استخوان بازو که استخوانی است دراز و از بالا در حفره کتف مفصل میشود و از پایین با استخوانهای ساعد ارتباط دارد. استخوانهای ساعد شامل زند بالایی و زند پایینی است. زند پایینی، زائدهای به نام آرنج دارد که با استخوان بازو مفصل میشود ولی زند زبرین از پایین به مچ مفصل میشود. مچ دست، هشت استخوان کوچک دارد که در دو ردیف قرار دارند.
شامل دو استخوان است: یکی ترقوه در جلو که از یک طرف به جناغ و از طرف دیگر به کتفمربوط است دیگری کتف در پشت شانه کتف استخوان پهن و نازکی است که شکل مثلث دارد سر استخوان بازو، در گودی کاسهای (گلنویید) فرومیرود و در آن میچرخد.
شبکیه، داخلیترین لایهٔ چشم حساس به نور است که شامل سلولهای مخروطی (مسئول دید رنگی و جزئیات اجسام) و سلولهای استوانهای (مسئول دید سیاه و سفید و دید در نور کم) هستند.
با تحریک سلولهای استوانهای یا مخروطی، سیگنالهای عصبی از لایههای عصبی زیرین شبکیه نهایتاً به فیبرهای عصب بینایی و قشر مغز میرسند.
زجاجیه (Vitrous Body) مادهای ژله ای، شفاف و بیرنگ است که در فضای پشت عدسی قرار دارد و باعث حفظ شکل کروی چشم میشود و همراه با زلالیه فشار درون چشم را ثابت نگاه میدارد.
عدسی چشم کپسولی برآمده (محدب) است و جزئی شفاف از ساختار چشم است که همراه با قرنیه، پرتوهای نور را شکسته و آنها را بر روی شبکیه متمرکز میکند.
برآمدگی (تحدب) عدسی با انقباض ماهیچهٔ مژگانی تغییر میکند؛ و باعث میشود تحدب و کرویت و قطر عدسی زیاد شود بهطوریکه هنگام دیدن اجسام نزدیک، با انقباض ماهیچههای مژگانی، عدسی ضخیم میشود.
وقتی به اجسام دور نگاه میکنیم با استراحت این ماهیچهها، عدسی باریکتر میشود. به این ترتیب، تصویر در هر حالت رو شبکیه تشکیل میشود (نه جلوتر و نه عقبتر) این فرایندها تطابق نام دارد.